
داستان سرایی در بازاریابی محتوایی یک استراتژی است که با تکیه بر جادوی کلمات و تمایل ذاتی بشر به شنیدن داستانها تحقق اهداف بازاریابی را تسریع میکند و با اثرگذاری روی مخاطب او را با اهداف بازاریاب همسو میکند.
کارشناس تولید محتوا زمانی موفق است که داستان سرای خوبی باشد و در عین حال فراموش نکند یک بازاریاب است که از ابزار داستانها برای تحقق اهداف بازاریابی استفاده میکند، در غیر این صورت ممکن است جاذبههای قصه گویی او را از اهدافش دور کند و فقط به فکر تعریف یک داستان زیبا باشد در چنین شرایطی ممکن است محتوای تولید شده، بسیار جذاب و پرمخاطب باشد اما قطعا نمیتواند کمکی به تحقق اهداف بازاریابی شرکت کند.
در این مطلب سایتم به سراغ نقش داستان سرایی در بازاریابی محتوایی رفتم تا ضمن تشریح اهمیت داستان سرایی از تلههایی که ممکن است بر سر راه تولید کننده محتوا قرار بگیرد و دستیابی او به اهدافش را دشوار کند پرده بردارم. اگر دقیقا نمیدانید داستان سرایی چیست پیشنهاد میکنم مطلب معرفی آن را در سایتم مطالعه کنید.
بکارگیری داستان سرایی در بازاریابی محتوایی به چه معنا است؟
وقتی از داستان سرایی صحبت میکنیم لزوما به معنی قصه گویی نیست بلکه منظور این است که از عناصر اصلی داستانها و جذابیتی که شکل روایی کلام دارد استفاده کنیم و مخاطب گریزان از تبلیغ، نصیحت و پیامهای تکراری را با خود همراه کنیم تا کاری را انجام دهد که ما میخواهیم!
همانطور که نمیتوان یک نقطه روی بوم نقاشی کشید و گفت این یک اثر هنری است (اگرچه بعضیها در دنیای هنر و محتوا از این کارها میکنند) روی چند جمله نوشته شده بر یک کاغذ هم نمیتوان نام داستان گذاشت. هر داستان آغاز، نقطه اوج و پایانی دارد. شما در داستان باید گرههای جذابی ایجاد کنید تا مخاطب را با خود همراه کنید و در نقطه اوج با گره گشایی و سروسامان دادن به شخصیتهای داستان راهکار جذابی برای مخاطب داشته باشید.
داستان سرایی در بازاریابی محتوایی به معنی بکار بردن اصول و قواعدی داستان سرایی به شیوهای خلاقانه و جذاب به منظور همسو کردن مخاطب با اهداف بازاریابی است.
چه چیز باعث میشود که کسب و کارها به سراغ داستان سرایی بروند؟
اگر یک کسب و کار هر چند کوچک راه انداخته باشید یا در بازار کار حضور داشتید به خوبی میدانید که کسب و کارها با مسائل، مشکلات و پیچیدگیهای مختلفی دست به گریبان هستند، بنابراین چرا باید در بین این همه کار به فکر داستان سرایی باشند؟ در اینجا به برخی از این دلایل که کسب و کارها را محتاج قصهها کردهاند میپردازم.
۱.مردم عاشق داستانها هستند
خودتان را جای یک مخاطب یا مشتری قرار دهید؛ صبح که از خواب بیدار میشود و تلویزیون را روشن میکند تبلیغات به او هجوم میآورند.
هنگام رانندگی تا محل کار یا موقع رساندن فرزندان به مدرسه رادیو دائما در حال پخش آگهیهای بازرگانی است و بیلبوردهای غول آسا محصولات مختلف را تبلیغ می کنند. حتی وقتی برای چند دقیقه میخواهید در اینترنت چرخی بزنید تبلیغات دست از سر شما بر نمیدارد.
گوش ما از تبلیغات پرشده و از آن گریزانیم اما داستانها همیشه برای ما جذاب هستند. ما با قهرمانهای داستان همزادپنداری میکنیم و با غم و شادی آنها همراه میشویم. داستانها به زندگی ما گره خوردهاند و همیشه تشنه شنیدن داستان هستیم.

۲. داستانها به قلبها نفوذ میکنند
داستانها با قلب و احساس ما سروکار دارند و باعث میشوند خیلی سریع به قصهگو اعتماد کنیم. جلب اعتماد مخاطب برای یک کسب و کار اوج موفقیت است و دستیابی به مشتری وفادار را آسان میکند.
داستان سرایی در بازاریابی محتوایی فاصله بین برند و مخاطب را از بین میبرد و به اعتماد سازی برند کمک بسیاری میکند.
شاید این ضرب المثل که «کسی نمیگوید ماست من ترش است» را شنیده باشید، حال اگر یک برند تولید محصولات لبنی در داستانی تعریف کند که گاهی ماست او هم ترش میشود، مخاطب چه حسی نسبت به آن کسب و کار پیدا میکند؟
۳. داستان سرایی راه را برای تفکر و عمل باز میکند
یک داستان اگر با رعایت اصول و قواعد حرفهای نوشته شود مخاطب را به تفکر وا میدارد و او را به عمل ترغیب میکند.
البته داستان سرایی اهداف مختلفی را دنبال میکند و اگر ساختار درستی داشته باشد میتواند مخاطب را وادارد که هر کاری که شما میخواستید از در اختیار قراردادن اطلاعات تماس خود تا خرید محصولاتتان را انجام دهد.
بازاریابی چیست و چه انواعی دارد؟
داستان سرایی در بازاریابی محتوایی کجاها کاربرد دارد؟
اولین پاسخی که به ذهن خطور میکند این است که داستان را میتوان در قالب یک ویدئوی جذاب مطرح کرد.البته این پاسخ غلط نیست اما از داستان سرایی در بخشهای مختلف فرآیند تولید محتوا میتوان استفاده کرد. اگر از این تکنیک با مهارت استفاده کنید، هنگام تولید یک پست برای شبکههای اجتماعی، نوشتن بلاگ پست، اسلاید، اینفوگرافی، تصاویر و حتی صفحه «درباره ما» سایت شرکت هم میتوان از داستان سرایی استفاده کرد.
مراحل بکارگیری داستان سرایی در بازاریابی محتوایی کدام است؟
برای بکارگیری داستان سرایی در بازاریابی محتوایی باید مراحلی را طی کنید که تلاش میکنم در این چک لیست به آنها اشاره کنم.
هدف و ماموریت خود از داستان سرایی در بازاریابی محتوایی را مشخص کنید
قبل از هرکاری استراتژیهای تولید محتوای خود را تدوین کنید و مشخص کنید چه اهدافی را در بازاریابی محتوایی دنبال میکنید.
کاملا واضح است هدفی که از بازاریابی محتوایی دنبال میکنید، باید با اهداف کلان بازاریابی کسب و کار شما هماهنگ باشد.
بعد مشخص کنید آیا سبک داستان سرایی میتواند به تحقق اهداف شما کمک کند یا نه؟ اگر پاسخ مثبت بود سراغ داستان بروید.
کاراکترهای داستان را برمبنای پرسونا مشخص کنید
حال که تصمیم گرفتید از داستانها کمک بگیرید وقت آن رسیده با توجه به مخاطب و پرسونایی که برای بازاریابی محتوایی خود مشخص کردهاید کاراکترهای داستان خود را تعریف کنید.
به جزئیات دقت کنید، هرچه در تعریف کاراکترها جزئیات بیشتری را بکار ببرید شانس باورپذیری آن کاراکتر و اینکه مخاطب با او ارتباط برقرار کند افزایش پیدا میکند.
مساله و مشکلی که میخواهید به آن بپردازید کدام است
هر محصول یا کسب و کاری ممکن است یک یا چندین مساله یا مشکل مشتریانش را برطرف کند. شما باید مشخص کنید به کدام مورد خواهید پرداخت و به شکلی قصد مطرح کردن این مشکل را دارید.
اینجا هم خیلی مهم است انتخاب هوشمندانهای داشته باشید و به شرایط و مقتضیات زمانی توجه کنید.
به مهمترین مشکل بپردازید و سعی کنید راهکار خوبی به مخاطب ارئه کنید.
گره گشایی کنید و به قهرمان مخاطب تبدیل شوید
یک راهکار خلاقانه ارائه کنید و به مخاطب حس پیروزی و موفقیت را القا کنید.
مشکل اغلب ما هنگام بازاریابی محتوایی این است که دائما از مزایای محصولات و خدمات خود صحبت میکنیم اما برای مخاطب مشخص نمیکنیم این خدمات چه کارکردی برای مخاطب دارد و چه مشکلی را از او برطرف میکند.
بکارگیری داستان سرایی دربازاریابی محتوایی به شما کمک میکند این مشکل را برطرف کنید.
همه چیز را مکتوب کنید
تمامی مراحل از تدوین استراتژی تا گره گشایی داستان را به شکل فلش کارتهایی یادداشت کنید و مقابل چشمان خود بگذارید، حالا وقت آن رسیده که داستان خود را تعریف کنید. مهم نیست داستان به چه شکلی منتشر میشود یک پست بلاگ یا ویدئو همه آنها نیاز به یک سناریوی مکتوب خواهند داشت به همین دلیل از نوشتن غافل نشوید.
راهنمای ساده داستان سرایی برند برای کسب و کارهای کوچک و متوسط
داستان سرایی برای چه کسب و کارهایی مفید است؟
این یکی از سختترین سوالهایی است که ممکن است از یک بازاریاب دیجیتال یا کارشناس تولید محتوا پرسیده شود، اگر راستش را بخواهید ما در مورد این موضوع با هم اختلاف نظرهای زیادی داریم عدهای باور دارند داستانها تنها برای ۲۰ درصد کسب و کارها قابل استفاده هستند در مقابل عده دیگری که من هم یکی از آنها هستند باور دارند برای اغلب کسب و کارها میتوان از داستان سرایی استفاده کرد، به شرط آنکه مخاطب را به خوبی بشناسید و درک کنید و از ابتکار عمل کافی هم برخوردار باشید.
اینکه حق با کدام گروه است در کسب و کار شما تنها با یک تست ساده و کمی تحقیقات بازار مشخص میشود اگر کسی بدون طی این مراحل به شما پاسخ قطعی داد از دو حالت خارج نیست یا در کار خود متخصص است و در زمینه کاری شما تجربه دارد یا اینکه کلا چیزی از تولید محتوا سر در نمیآورد!

چطور در بکارگیری داستان سرایی در بازاریابی محتوایی موفق عمل کنم؟
موفقیت در این مورد به تجربه، مطالعه، تحقیقات بازار و شناخت عمیق از مخاطب بستگی دارد. نکات کلیای که در این زمینه باید رعایت شوند عبارت اند از:
- داستان برای مخاطب شما جنبه شخصی داشته باشد
- احساسات او را برانگیزد
- بتواند کنجکاوی او را تحریک کند
- مشکلی از مخاطب را برطرف کند
- صادقانه، دقیق و برمبنای دادههای علمی باشد
- جزئیات را در بر بگیرد و تصویرسازی داستان برای مخاطب را ساده کند
محتوا پادشاه است یک جمله و هزار داستانی که کارفرما را گیج می کند
نتیجهگیری
بکارگیری داستان سرایی در بازاریابی محتوایی کار جدیدی نیست و سالها است که در دنیا مورد استفاده قرار میگیرد. در ایران هم نمونههای موفقی در این مورد وجود دارد اما متاسفانه تعداد آنها خیلی زیاد نیستند.
یکی از دلایل عدم موفقیت کسب و کارها در ارائه یک داستان موفق این است که گاهی تصویر درستی از خودشان ندارند.
متاسفانه وقتی با مدیران بسیاری از کسب و کارها صحبت میکنم تصویر دقیقی از برند و محصولات خود ندارند و آنچه که در تصورات آنها هست با آنچه مخاطب و مشتری میبیند متفاوت است.
به همین دلیل برای تعریف یک داستان موفق باید شناخت خوبی از خودتان داشته باشید و البته قدرت یک داستان سرای کسب و کار حرفهای را هم فراموش نکنید.
آخرین دیدگاهها