مدیر یکی از کسب و کارها در سمیناری به من گفت: «عاشق داستانها هستم اما میترسم اگر در تولید محتوای کسب و کارم به سراغ داستان سرایی بروم مشتریان، من و کسب و کارم را جدی نگیرند یا در نظر دیگران سطحی و زرد جلوه کنم!» اینجا بود که به فکر ارائه نمونه داستان سرایی موفق افتادم.
در مورد داستان سرایی و مزایای آن زیاد صحبت کردم اما حقیقت این است که خیلی کارآفرینان و مدیران کسب و کارها مثل این دوست عزیز با وجود علاقهای که به بیان داستان کسب و کارشان دارند در بیشتر مواقع از بکاربردن این سبک میترسند. در این مطلب سایتم دو نمونه داستان سرایی موفق را معرفی میکنم تا نشان دهم در عمل از داستان سرایی چه چیزی بدست میآوریم.
آنچه داستان سرایی به ما میدهد
بازاریابی هنر معرفی کالا و خدمات ما نیست، بلکه در مورد داستانهایی است که تعریف میکنیم. اگر تمام وقت و انرژی خودتان را برای معرفی کالا و خدمات خودتان صرف کنید برای مخاطب جذابیتی نخواهد داشت. اگر دقیقا نمیدانید داستان سرایی چیست پیشنهاد میکنم مطلب معرفی آن را در سایتم مطالعه کنید.
مخاطب همیشه میخواهد بداند آنچه شما ارائه میدهید چه مشکلی از او را رفع میکند. داستانها بهترین راهکاری هستند که میتوانند به شما کمک کنند.
شما با داستان میتوانید از چرایی وجود خودتان صحبت کنید و به مخاطب توضیح دهید که چطور کالا و خدماتی که استفاده میکند تهیه میشود.
تولید محتوا چیست و چه محتوایی کسب و کارتان را متحول می کند؟
کجاها میتوان داستان تعریف کرد
در 5 بخش مختلف میتوان از تکنیک داستان سرایی استفاده کرد. صفحه «درباره ما» سایت جای خوبی برای داستان سرایی است. شبکههای اجتماعی، مقالههای بلاگ، تبلیغات، ایمیل و اس ام اس مارکتینگ هم برای داستان سرایی مناسب هستند.
اینکه کدام داستان را با چه لحنی تعریف کنید بستگی مستقیم به استراتژی تولید محتوا، برنامه کلی بازاریابی شرکت و هدفی که در هر کمپین دنبال میکنید دارد.
در مقالههای مختلف فارسی که در مورد داستان سرایی منتشر شده مثالهای متنوع خارجی آورده شده اما کمتر به داستانهایی که در کسب و کارهای ایرانی بکار گرفته شده اشاره شده است. در اینجا به دو نمونه موفق این حوزه اشاره میکنم.
قصه آروان نمونه داستان سرایی جذاب
ابر آروان یک شرکت با سابقه و موفق در حوزه ارائه راهکارهای یکپارچه ابری است که در زمینه تولید محتوا عملکرد بسیار خوبی داشته و وبلاگ آن هم در جشنواره وب و موبایل ایران برنده جایزه شده است.
نمونه داستان سرایی موفق را میتوانید در قصه آروان بخوانید. نویسنده خلاق از داستان «ماهی سیاه کوچولو» مرحوم صمد بهرنگی الهام گرفته و قصه ابر کوچولوها را تعریف کرده است.
درنگاه اول شاید در نظر برخی الهام گرفتن از یک داستان کودکانه که سابقه مانیفست یک گروه سیاسی را هم دارد کار عجیب و پر خطری باشد اما این داستان به خوبی توانسته است اهداف و آرمانهای این گروه را به خوبی آشکار کند.
دیالوگ ساده اما کاملا جذابی که بین ابرها برقرار میشود، بسیاری از مفاهیمی که برای انتقال آنها نیاز به ساخت چندین کلیپ بود را انتقال میدهد.
البته شجاعت مدیران شرکت هم که پذیرفتهاند از داستانها استفاده کنند هم قابل تقدیر است.
تولید کننده محتوا هم به خوبی از پس کار برآمده و آرمانهای شرکت را به خوبی منتقل کرده است.
پیشنهاد میکنم قصه آروان را برای یک بار هم شده مطالعه کنید تا ببینید داستانها حتی برای کسب و کارهای دنیای فناوری که خیلی تخصصی و غیر منعطف به نظر میرسند قابل استفاده هستند.
قصه کوین نیک نمونه داستان سرایی موفق
دومین نمونه داستان سرایی که میخواهم از آن صحبت کنم داستانی است که برای معرفی دنیای رمزارزها در قالب یک رپورتاژ برای افراد مبتدی که هیچ آشنایی با رمزارزها ندارند بکار بردم و البته نتیجه خیلی خوبی هم داشت.
کوین نیک یک پلتفرم خرید و فروش ارز دیجیتال است که امکان خرید اتوماتیک رمزارزها به صورت لحظهای را با تکیه بر زیرساختهای برنامه نویسی و تیم فنی خود فراهم آورده است. مدیر این مجموعه این شجاعت را داشته که به سراغ داستان سرایی برود.
اگرچه رپورتاژ قالب مرسومی برای داستان سرایی نیست اما من با تست این قالب نتیجه خوبی گرفتم. رپورتاژ داستانی کوین نیک را مطالعه کنید.
البته اجازه ندارم در این مطلب تعداد بازدیدها را افشا کنم اما میتوانم اعلام کنم این رپورتاژ در یک روز بیشتر از بازدید کل ماه بنر بزرگی که در همان سایت منتشر کننده رپورتاژ داشتیم بازدید داشت و البته زمانی که بازدید کنندههای ورودی از سایت منتشر کننده رپورتاژ در سایت کوین نیک سپری میکردند نشان میداد، به موضوع علاقهمند شده اند.
این رپورتاژ آگهی از یک داستان بسیار ساده و دوراز پیچیدگی استفاده کرد و به شکل کاملا ابتدایی راه های کسب درآمد از رمزارزها را معرفی کرد.
مخاطب هدف این داستان گروه سنی جوانی بود که به تکنولوژی علاقه دارند و آشنایی با رمز ارزها میتواند برای آنها جذاب باشد.
قطعا تریدرهای حرفهای که چند سالی در این فضا فعالیت دارند از این داستان لذتی نمیبردند و برای آنها باید داستانهای دیگری طراحی شود.
یکی از نکاتی که در داستان سرایی باید مورد توجه قرار گیرد انتخاب جامعه هدف است داستانی که برای همه جامعه هدف یک کسب و کار مناسب و قابل استفاده باشد، تقریبا غیر ممکن است و اگر هم چنین داستانی نوشته شود معمولا اثر بخشی کمی خواهد داشت.
اگر داستان برای جامعه هدف مشخصی طراحی و پیاده سازی شود همه از آن لذت نمیبرند اما جامعه هدف با آن ارتباط برقرار کرده و هدف اولیه ما از تعریف داستان راحتتر محقق میشود.
به نظر من بهتر است برای هر بخش از جامعه هدف داستانهای متناسب با نیاز آنها طراحی و اجرا شود تا دستیابی به اهداف سادهتر شود.
راهنمای ساده داستان سرایی برند برای کسب و کارهای کوچک و متوسط
نتیجه گیری
داستان سرایی یکی از بهترین سبکها برای ارتباط با مشتری بالقوه است و اگر به شکل مناسب طراحی و اجرا شود میتواند مخاطب را با شما همراه کرده و به انجام کارهایی که شما تمایل دارید ترغیب کند.
در این مطلب با ارائه دو نمونه داستان سرایی موفق تلاش کردم نشان دهم در همه کسب و کارها میتوان از جادوی قصهها استفاده کرد به شرط آنکه جامعه هدف و نیازهای او را به خوبی بشناسید و همچنین نسبت به کالا و محصولات شناخت کافی داشته باشید.
طی سالهای اخیر تمایل کسب و کارها نسبته به استفاده از قصهها در معرفی کسب و کارشان بیشتر شده اما هنوز هم بسیاری از مدیران میترسند بکارگیری داستانها تصویر برند در ذهن مشتری را مخدوش کند. این درحالی است که داستانها تصویر برند را به بهترین شکل در ذهن مخاطب حک میکنند که البته تحقق این هدف تنها به دست حرفهای ها امکان پذیر است.